جلال آل احمد موثرترین روشنفکر ادبی

به گزارش خبرگزاری انکو حسین انتظامی- انتشارات اطلاعات در یکی دو سال اخیر و از زمانی که دوست خوبم حمید سیدی مدیریت آن را پذیرفته به اصطلاح از اینور به آنور شده: موضوعات خواندنی تجدید چاپ های حساب شده سیاست سفارش به جای پذیرش انبار صفر (از ۲۵۰ هزار نسخه موجودی انبار به حدود یکصدهزار و به زودی نزدیک صفر) طرح جلدهای جذاب اطلاع رسانی مناسب بازاریابی بهتر و به دور از مدل دولتی وار افزایش دو-سه برابری عناوین و اقتصادی شدن یعنی خروج از زیاندهی. خیلی از کتاب های این دوره در زمانی کوتاه به چاپ دوم و سوم رسیده اند. دست مریزاد. 

جلال آل احمد موثرترین روشنفکر ادبی

به گزارش اطلاعات آنلاین کتاب جدید این انتشارات جلد اول از پنج جلد روزمره نویسی جلال آل احمد است. خاطره نگاری هایی که از سال ١٣٣٢ شروع شده و تا دو ماه مانده به مرگ  مشهور به مشکوک او ادامه داشته است. (خاطرات ١٣٢٧ تا ١٣٣٢ را که در کیفی گران قیمت بوده در زمان حیات جلال دزد برده است!) این یادداشت های روزانه هم تا سال ١٣٩٣ یعنی دو سال پس از درگذشت بانو سیمین دانشور با وجود تمهیدات (سه سری کپی نزد سه وصی جلال) اما ناپیدا بودند که اینک به کوشش خواهر زاده ی فاضل او تدوین شده و به روال مألوف مؤسسه ی صدساله ی اطلاعات ابتدا در قالب ستون روزانه در روزنامه اصلی منتشر شده و حال جامه ی کتاب بر تن کرده است. این روزنوشت ها که به قول خود جلال ابتدا ناشی از مُد شروع شد بعدها خود تکلیفی و بعدترها مَفرّ و پناهگاه نویسنده بوده است اثری برجسته در شناسایی روابط روشنفکران در دهه های ٣٠ و ۴٠ و بعضی پشت پرده ها به شمار می آید. یادداشت های روزانه و اتوبیوگرافی ها بهترین منبع برای شناخت یک شخصیت مشهور محیط او و دستیابی به فرامتن ها است. به قول آندره موروا «نوشتن زندگی نامه سخت ترین نوشتن هاست. زیرا اگر حقیقت را بنویسید انسان ها را می رنجانید و اگر دروغ بنویسید خدا را!»

جلال آل احمد به تعبیری مشهورترین و موثرترین روشنفکر ادبی آن دوران (و به تعبیری تا حال) است. جریان روشنفکری و ادبی البته غول هایی دارد ولی هیچکدام جایگاه او را ندارند. شهرت و تاثیرگذاری او ناشی از چند وجه است: 

اولا روح نوجو و پرتلاطم او که دایره ای وسیع از لامذهبی (و بلکه ضدمذهبی) تا حزب گرایی و سیاست بازی و آشتی با مذهب و روشنفکری اجتماعی را تجربه کرده است و در عین حال گذشته خود را انکار و پنهان نمی کند.

ثانیا تنوع گونه ها از ترجمه و داستان کوتاه و جستارنویسی و گزارش های مردم شناسی.

ثالثا سبک نگارشی خاص او که سرعت و صراحت و عصبیت را به هم تنیده است.

گرچه حسودانش نمی پسندند اما جلال یک نابغه بود. کلا ۴۶ سال زیست (١٣۴٨-١٣٠٢). اولین اثرش را در ٢٠ سالگی منتشر کرد و شاهکار مدیر مدرسه را در ٣۵ سالگی. ١٠ اثر در ادبیات داستانی ١٠ جستارنویسی برجسته و موج آفرین ۶ اثر مردم نگاری یا سفرنامه ١٢ ترجمه و سردبیری مجلات ادبی. او وقتی فقط ٢۶ سال داشت آلبرکامو را با دو اثر (بیگانه و سوء تفاهم) به ایرانیان شناساند؛ کامویی که در دهه ۵٠ میلادی (دهه ٣٠ شمسی) با مواضع خود در ماجرای فرانسه-الجزایر سمبل روشنفکر متعهد قلمداد می شد. و جلال خود نیز در آزادگی همان راه را می رفت. او از مؤسسان کانون نویسندگان بود و در دهه چهل به تعبیری قُلدرترین و قَدَرترینِ روشنفکران. انقلاب نیمایی اگرچه زایمانی طبیعی داشت ولی کیست که نقش جلال را به واسطه ی همسایگی اش با نیما در تلألوبخشی به این سبک نوگرا انکار کند؟ سیاهه ی کدامیک از مدعیان رقابت با جلال چنین باری دارد و کدامیک چنین بختی داشته اند؟

درست که جلال در وارد کردن محاوره در ادبیات پیشگام نبوده است و پیش از او جمال زاده و صادق هدایت قلم اندازی هم کرده اند اما او واضع و مروج مکتب نگارش تلگرافی است چه که بعد از او این ضرباهنگ تند و صریح و بلکه هیجانی الگوی بسیاری از نوقلمان شد.

درست که واضع اصلی «غرب زدگی» دوستش احمد فردید بوده است اما بر خلاف آن فیلسوف شفاهی این جلال بوده است که مضمون را بال و پر داده و با قدرت جریان ساز خود توانست این مفهوم را وارد ادبیات سیاسی بکند که هنوز هم کاربرد گسترده دارد و بلکه پیشران است.

جلال با روشنفکری عافیت طلبی حکومتی که در چهره هایی چون ناتل خانلری و یارشاطر تعیّن بیشتری داشته آشکارا مرزبندی و سرِ ستیز داشت. او به علاوه مصداق یک روشنفکر اجتماعی است. می داند که خوانده ها استعداد و یافته های خود را در حد یک تکنیسین ادبی فرو نکاهد و بروندادی تک ساحتی نداشته باشد بلکه از نفوذ خود برای رسالتی بزرگتر استفاده کند.

صراحت او که قاعدتا آمیخته به تندخویی و دشمن تراشی و شاید تفرعن می شود نشانه صداقت و شفافیت اوست که گوهری است تقریبا نایاب. شاید صفر و یکی دیدن قضایا و قضاوت عجولانه و اصرار به بیان آن از نظر اخلاقی درست نباشد (حتی مورد تایید عقل مآل اندیش هم نیست) اما این هم یکی از ویژگی هایی است که جلال را می سازد که در بین دوستانش به «سید جوشی» شهرت داشت.

کدام نویسنده جرات دارد خصوصی ترین مسائل زناشویی خود را دستمایه ی نثر ادبی کند و به نقص مردانگی خود آن هم در جامعه ای مردسالار اعتراف کند؟ کدام نویسنده یا متفکر یا روشنفکر گذشته ی پر تناقض خود را جار می زند و در محاکاتی همیشگی خودزنی می کند و اشتباهات و لغزش هایش را مکرراً به زبان می آورد و حتی دستمایه ی تمسخر می سازد؟

جلال شانسی دیگر هم دارد. او به شمایل مورد پسند نظام رسمی پس از انقلاب هم تبدیل شده است و خطاهای او معفو و مصداق عاقبت به خیری قلمداد می شود. در کتاب های درسی جا دارد؛ بزرگراهی به نامش زده شده که دو دانشگاه مهم و یک بیمارستان مشهور آموزشی در جوار آن واقعند؛ تمبر به افتخارش منتشر شده و جایزه ادبی سالانه به نامش برپاست. اینها کمک می کند همچنان زنده بماند و مرکز توجه قرار گیرد.

جلال یک صیرورت  و فرایند است و کسانی که بخواهند او را فقط با بخشی از اعتقادات یا رفتارش قضاوت یا مصادره کنند از حقیقت به دورند. او همواره در مسیر شدن قرار داشته و در قضاوت ٣۶٠ درجه این نکته را نباید از نظر دور داشت.

۲۴۵۲۴۵

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "جلال آل احمد موثرترین روشنفکر ادبی" هستید؟ با کلیک بر روی فرهنگ و هنر، اگر به دنبال مطالب جالب و آموزنده هستید، ممکن است در این موضوع، مطالب مفید دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "جلال آل احمد موثرترین روشنفکر ادبی"، کلیک کنید.

نوشته های مشابه