خلاصه کتاب پذیرش: بر اساس داستانی واقعی ( نویسنده جولی باکسبام )

کتاب «پذیرش: بر اساس داستانی واقعی» از جولی باکسبام، رمانی گیرا و تأمل برانگیز است که ماجرای رسوایی بزرگ پذیرش دانشگاه ها را از دید یک دختر نوجوان روایت می کند. این کتاب فقط یک داستان نیست، بلکه آینه ای از انتخاب های اخلاقی، فشارهای اجتماعی و مسیر پرفرازونشیب هویت یابی در دوران نوجوانی است که هر کسی را به فکر فرو می برد.

بیایید با هم قدم به دنیای کلویی وین برینگر بگذاریم، دختری که زندگی اش یک شبه زیر و رو می شود و مجبور است با حقایقی تلخ روبرو شود. این داستان، که از یک رسوایی واقعی الهام گرفته شده، خواننده را به سفری عمیق برای درک حقیقت، مسئولیت پذیری و قدرت تحول دعوت می کند. جولی باکسبام، نویسنده ای که قلمش به تلفیق هوشمندانه طنز و جدیت شهرت دارد، این بار هم با مهارتی مثال زدنی، داستان پیچیده ای را با لحنی صمیمی و قابل درک روایت کرده است. ترجمه روان طراوت رومیانی هم باعث شده که این اثر به خوبی به دل خواننده فارسی زبان بنشیند.

جولی باکسبام: نویسنده ای که واقعیت ها را به قصه می کشد

وقتی صحبت از جولی باکسبام می شود، یاد قصه هایی می افتیم که هم شیرین و سرگرم کننده هستند و هم حرف های عمیق برای گفتن دارند. جولی باکسبام یک نویسنده معمولی نیست؛ او از آن دسته آدم هاست که زندگی و واقعیت ها را با نگاهی تیزبینانه می بیند و بعد آن ها را با قلم جادویی اش به داستانی تبدیل می کند که تا مدت ها توی ذهن آدم می ماند. خودش و دو بچه اش توی لس آنجلس زندگی می کنند و قبل از اینکه به صورت حرفه ای وارد دنیای نویسندگی شود، از دانشکده حقوق هاروارد فارغ التحصیل شده! این پیش زمینه باعث شده که نگاهش به مسائل اجتماعی و اخلاقی، عمق خاصی داشته باشد.

کتاب «پذیرش» نمونه بارز همین رویکرد اوست. این کتاب در واقع از یک رسوایی واقعی الهام گرفته که حسابی سر و صدا به پا کرد: ماجرای رشوه دادن خانواده های ثروتمند برای راه پیدا کردن بچه هایشان به دانشگاه های خوب. جولی باکسبام این اتفاق را نه فقط به عنوان یک خبر، بلکه به عنوان نقطه ای برای شروع یک داستان انسانی دید. او در آثار قبلی اش مثل «سه چیز را به من بگو» هم نشان داده بود که چقدر خوب می تواند از زبان نوجوان ها حرف بزند و دغدغه هایشان را به تصویر بکشد.

سبک نوشتن باکسبام یک ترکیب برنده است: طنز و جدیت در کنار هم. او با یک روایت داستانی که از دید نوجوان ها روایت می شود، خواننده را به قلب داستان می برد و کاری می کند که هم لبخند بزنی و هم غرق در فکر شوی. تمرکزش روی روابط خانوادگی و اجتماعی، داستان هایش را خیلی واقعی و قابل لمس می کند. اینجا جا دارد از طراوت رومیانی، مترجم خوب این کتاب هم یادی کنیم که با ترجمه روان و دقیقش، کمک کرده تا ما هم به خوبی با حال و هوای کتاب ارتباط بگیریم و از خواندنش لذت ببریم.

سفر پر پیچ و خم کلویی: خلاصه کامل کتاب پذیرش (اسپویلرهای داستانی!)

خب، اگه آماده اید که وارد داستان زندگی دختری به اسم کلویی بشیم، باید بگم که این بخش شامل اسپویل هایی از داستانه. پس اگه دوست دارید خودتون کتاب رو بخونید و غافلگیر بشید، شاید بهتر باشه این قسمت رو رد کنید!

دنیای ایده آل کلویی و رؤیاهای کالجش

کلویی وین برینگر رو تصور کنید. یه دختر دبیرستانی معمولی؟ نه دقیقاً. کلویی توی لس آنجلس زندگی می کنه، توی یه خونه قشنگ، با یه مادر سلبریتی که البته جزو سلبریتی های ردیف اول هالیوود نیست، اما خب شهرت خودش رو داره. بهترین دوستش، آیلا، همیشه کنارشه و همه چیز به نظر بی نقص میاد. بزرگترین دغدغه کلویی؟ قبول شدن توی کالج رویایی اش. کالجی که از بچگی آرزوش رو داشته و مامانش هم حسابی روش حساب باز کرده. برای کلویی، زندگی همین شکلیه: آینده ای روشن، دوستی های محکم، و البته کلی فشار برای اینکه بهترین باشه، مخصوصاً برای اینکه بتونه به اون کالج برسه. به نظر میاد همه چیز سر جای خودش قرار داره و هیچ چیز نمی تونه این آرامش ظاهری رو به هم بزنه.

یک زنگ خطر ناگهانی: افشای رسوایی پذیرش

همه چیز داشت خوب پیش می رفت، تا اینکه یک روز صبح، یهو یه دسته مأمور FBI جلوی در خونه کلویی ظاهر میشن! مثل صحنه های فیلم های هالیوودی، اما این بار توی خونه خودشون. مأمورها به خونه میریزن و مادر کلویی رو دستگیر می کنن. دلیلش؟ یه رسوایی بزرگ مربوط به پذیرش دانشگاه ها. مادر کلویی متهمه که برای اینکه دخترش رو به اون کالج رویایی بفرسته، رشوه داده. در یک لحظه، زندگی کلویی از این رو به اون رو میشه. اون دنیای ایده آل و بدون نقص، مثل حباب می ترکه و کلویی می مونه با یه عالمه سؤال بی جواب و یه آینده ای که توی یه چشم به هم زدن دود شد و به هوا رفت. این اتفاق مثل یه بمب توی زندگی کلویی منفجر میشه و همه چیز رو زیر و رو می کنه.

دنیای کلویی زیر و رو می شود: پیامدهای شوکه کننده

وقتی خبر دستگیری مادر کلویی و رسوایی بزرگ پخش میشه، دیگه چیزی به اسم زندگی عادی برای کلویی معنی نداره. اون یهو خودش رو وسط یه طوفان رسانه ای و افکار عمومی می بینه. مطبوعات تیترهای خشمگین می زنن، همه نگاه ها به سمت خانواده اوناست. دوستانش، کسانی که تا دیروز دور و برش بودن، حالا ازش دوری می کنن. هویتش، اون چیزی که تا حالا فکر می کرد هست، ازش گرفته میشه. نه فقط از کالج رویایی اش محروم میشه، بلکه حتی به خاطر اتهام همدستی، ممکنه سر از زندان دربیاره. اینجاست که کلویی تازه می فهمه زندگی واقعی اون چیزی نیست که تا حالا می شناخته. یه حس سرخوردگی عمیق تمام وجودش رو میگیره: چرا پدر و مادرم فکر کردن تنها راه موفقیت من اینه؟

آغاز راهی نو: تحول و خودشناسی

بعد از اون شوک اولیه و دردهای طاقت فرسا، کلویی به آرامی شروع به جستجو برای حقیقت می کنه. اون دیگه نمی تونه مثل قبل توی حباب خودش زندگی کنه. باید بفهمه دقیقا چه اتفاقی افتاده، نقش خودش چقدر بوده، و چطور میتونه از این باتلاق بیرون بیاد. اینجاست که سفر واقعی کلویی شروع میشه: سفر خودشناسی و تحول. اون دیگه نمی خواد اون کلویی باشه که اشتباهات والدینش رو ادامه میده یا بی خبر از همه چیزه. کلویی شروع می کنه به پوست انداختن، یعنی خودش رو از اون هویت قدیمی و آلوده به اشتباهات گذشته جدا می کنه.

کلویی به این فکر می افتد که باید خودش اشتباهات پیش آمده را جبران کند و کلویی جدیدی را، نه کامل، اما پاک و بی گناه، از نو بیافریند. اینجاست که نیروی درونی اش برای بازآفرینی خودش بیدار می شود.

این فرآیند سخته، خیلی سخت. چون باید با خودش روبرو بشه، با دروغ هایی که بهش گفته شده، با حقایقی که دردناک هستن. اما از این سختی ها، یه کلویی جدید متولد میشه: دختری آگاه تر، مسئولیت پذیرتر و مستقل تر. اون دیگه دنبال تأیید بقیه نیست، بلکه می خواد خودش باشه و هویتش رو با تصمیمات و انتخاب های خودش بسازه.

روبرو شدن با واقعیت و ساختن آینده ای تازه

در ادامه داستان، کلویی مجبور میشه با پیامدهای قانونی و اخلاقی اون رسوایی بزرگ روبرو بشه. این بخش از داستان خیلی مهمه، چون نشون میده که حتی اگه آدم بخواد تغییر کنه و راه درست رو بره، گذشته همیشه سایه خودشو داره. اون باید روابطش رو با خانواده، با دوستاش، و حتی با خودش بازسازی کنه. این کار آسونی نیست، چون اعتماد از دست رفته رو نمیشه به راحتی برگردوند.

کلویی یاد می گیره که چطور با اون نگاه های سنگین مردم کنار بیاد و چطور توی دنیایی که دیگه براش اون دنیای قشنگ و بی دغدغه قبل نیست، راهشو پیدا کنه. اون دیگه به اون کالج رویایی فکر نمی کنه، بلکه به آینده ای فکر می کنه که خودش باید اونو بسازه. آینده ای که شاید مثل گذشته پر زرق و برق نباشه، اما قراره با تلاش و صداقت خودش شکل بگیره. داستان کلویی توی این بخش به اوج خودش می رسه و نشون میده که چقدر مهمه آدم بتونه توی سخت ترین شرایط هم خودش رو پیدا کنه و برای ساختن یه زندگی جدید تلاش کنه.

زیر و بم شخصیت ها: نگاهی عمیق به قهرمانان پذیرش

شخصیت پردازی توی کتاب «پذیرش» یکی از قوی ترین نقاطشه. جولی باکسبام تونسته شخصیت هایی رو خلق کنه که خیلی واقعی هستن و میشه باهاشون ارتباط برقرار کرد، مخصوصاً کلویی که تحولش حسابی به دل می شینه.

کلویی وین برینگر: از سادگی تا بلوغ

کلویی اول داستان یه دختر نوجوان معمولی به نظر میاد که توی یه دنیای پر زرق و برق بزرگ شده. شاید بشه گفت یه جورایی خوش باوره و خیلی به عمق مسائل فکر نمی کنه، چون دغدغه های بزرگی نداشته. اون در واقع نمادی از خیلی از نوجوونای امروزه که تحت فشار رسیدن به بهترین ها هستن. اما وقتی اون رسوایی اتفاق می افته، کلویی مجبور میشه از اون پوست بی دغدغگی بیرون بیاد. اون تبدیل میشه به یه آدم آگاه تر، مسئولیت پذیرتر و مهم تر از همه، مستقل. دیگه اون دختر کوچولوی مامان نیست که به حرفاش گوش میده، بلکه دنبال حقیقت می گرده و سعی می کنه اشتباهات رو جبران کنه. این تحول شخصیتی کلویی، خیلی الهام بخشه.

مادر کلویی: نماد جاه طلبی های کورکورانه

مادر کلویی، از اون شخصیت هایی هست که با وجود اینکه شاید دوستش نداشته باشیم، اما خیلی واقعی و قابل لمسه. اون نمادی از اون دسته والدینیه که جاه طلبی های خودشون رو به هر قیمتی به فرزندانشون تحمیل می کنن. انگار موفقیت فرزند، فقط راهی برای ارضای نیازهای خودشونه. این شخصیت به ما نشون میده که چطور فشار بیش از حد والدین برای موفقیت، می تونه بچه ها رو به بیراهه بکشونه و فاجعه به بار بیاره. اون به هر قیمتی می خواد دخترش توی بهترین کالج قبول بشه، حتی اگه این قیمت، رشوه و زیر پا گذاشتن اصول اخلاقی باشه. این شخصیت ما رو به چالش می کشه که به عنوان والدین، تا کجا برای موفقیت فرزندانمون حاضریم پیش بریم؟

دیگر نقش آفرینان مهم: دوستان و خانواده

علاوه بر کلویی و مادرش، شخصیت های فرعی دیگه مثل آیلا (بهترین دوست کلویی) و پدر کلویی هم نقش مهمی دارن. آیلا، با وجود شوک اولیه، سعی می کنه کنار کلویی باشه و اون رو درک کنه، هرچند که رابطه شون با چالش هایی روبرو میشه. پدر کلویی هم که در ابتدا کمی منفعل به نظر میاد، در طول داستان نشون میده که چطور هر کدوم از اعضای خانواده با این بحران به شیوه خودشون کنار میان. این شخصیت ها به داستان عمق میدن و دیدگاه های متفاوتی رو در مورد وفاداری، دوستی و مواجهه با بحران ارائه میدن.

حرف های اصلی کتاب پذیرش: پیام هایی که به دل می نشیند

«پذیرش» فقط یه داستان سرگرم کننده نیست؛ یه کتاب پر از پیام های عمیق و مهم اجتماعی و اخلاقی هست که حسابی ذهن آدم رو درگیر می کنه. بیایید ببینیم چه حرفایی برای گفتن داره:

انتخاب های اخلاقی و عواقب آن ها

یکی از اصلی ترین مضامین کتاب، اهمیت انتخاب های اخلاقی و تاوان اونهاست. داستان نشون میده که مرز بین کار درست و غلط چقدر باریکه و چطور یه تصمیم اشتباه، هر چند به ظاهر کوچک، می تونه زندگی یه عالمه آدم رو تحت تأثیر قرار بده. مادر کلویی فکر می کرد با یه رشوه کوچیک می تونه آینده دخترش رو تضمین کنه، اما این انتخاب نادرست، یه دنیا پیامد جبران ناپذیر به دنبال داشت. این کتاب به ما یادآوری می کنه که هیچ کار اشتباهی بدون تبعات نیست و دیر یا زود، نتایج تصمیماتمون گریبان گیر ما میشن.

تب جاه طلبی والدین و له شدن فرزندان زیر بار آن

این روزها توی جامعه ما هم می بینیم که چقدر رقابت برای ورود به دانشگاه های خوب و رشته های پرطرفدار زیاده. کتاب پذیرش هم دقیقاً به همین موضوع می پردازه. نشون میده که چطور جاه طلبی های بیش از حد والدین، می تونه مثل یه بار سنگین روی دوش بچه ها بیفته و اونها رو مجبور به کارهایی کنه که ازشون انتظار نمیره. فشار برای موفقیت به هر قیمتی، باعث میشه که والدین گاهی اوقات ارزش های اخلاقی رو فراموش کنن و بچه هاشون رو هم وارد این بازی خطرناک کنن. این کتاب یه جورایی زنگ خطره برای والدین که حواسشون باشه از روی عشق و علاقه، فرزندانشون رو قربانی بلندپروازی های خودشون نکنن.

ساختن دوباره خود: هویت جدید و نیروی تغییر

یکی از قشنگ ترین پیام های کتاب، قدرت تحول و بازسازی هویته. کلویی بعد از فروپاشی دنیای ایده آلش، مجبور میشه خودش رو از نو بسازه. اون یاد می گیره که میشه از گذشته فاصله گرفت، اشتباهات رو پذیرفت و تبدیل به یه آدم جدید و قوی تر شد. این فرآیند پوست انداختن نشون میده که هر آدمی، حتی توی سخت ترین شرایط، پتانسیل تغییر و بهتر شدن رو داره. این کتاب بهمون میگه که مهم نیست چقدر زمین خوردی، مهم اینه که چطور دوباره بلند میشی و یه مسیر تازه برای خودت می سازی.

حقیقت، دروغ و خنجر خیانت

رسوایی ای که توی کتاب اتفاق می افته، پر از دروغ و پنهان کاریه. کتاب نشون میده که چطور دروغ های کوچک روی هم جمع میشن و یه حقیقت بزرگ رو پنهان می کنن. همچنین به نقش رسانه ها و افکار عمومی توی این جور ماجراها اشاره می کنه. مردم چطور بدون اینکه حقیقت رو بدونن، قضاوت می کنن و چطور پیدا کردن حقیقت توی این هیاهو خیلی سخته. خیانت هم یکی از مضامین اصلیه، خیانت مادر به اعتماد دخترش، خیانت به اصول اخلاقی و خیانت به خودش.

خانواده، وفاداری و پیچیدگی هایش

وقتی بحران به یه خانواده هجوم میاره، روابط پیچیده و پرچالش میشه. این کتاب بهمون نشون میده که وفاداری به خانواده تا کجا می تونه پیش بره و آیا این وفاداری باید به هر قیمتی باشه؟ آیا باید از اشتباهات خانواده چشم پوشی کرد یا باید ایستاد و از حقیقت دفاع کرد؟ کتاب پذیرش با روایت این چالش ها، ما رو به فکر کردن در مورد مفهوم واقعی خانواده، وفاداری و عشق بدون قید و شرط وادار می کنه.

نظر منتقدان چیه؟ بازتاب های کتاب پذیرش

وقتی یه کتاب خوب از راه می رسه، منتقدان هم ساکت نمیمونن و نظراتشون رو درباره اش میگن. «پذیرش» هم از این قاعده مستثنی نیست و حسابی سر و صدا کرده. منتقدان معتبر، کلی تعریف و تمجید ازش کردن که نشون دهنده اهمیت و جذابیت این کتابه.

مجله Kirkus Reviews که یکی از منابع مهم برای نقد کتابه، این رمان رو «ماهرانه، گیرا و براساس آخرین شایعات مربوط به پذیرش دانشگاه ها» دونسته. این یعنی باکسبام تونسته خیلی خوب روی موج واقعیت سوار بشه و داستانی خلق کنه که هم حرفه ای نوشته شده و هم حسابی خواننده رو جذب خودش می کنه. انگار داره یه گوشه از زندگی واقعی رو برامون روایت می کنه، اما با چاشنی هیجان و درام.

نشریه SLJ (School Library Journal) هم «پذیرش» رو «کاوشی جذاب و متفکرانه درباره موضوعات روز» معرفی کرده. این جمله نشون میده که کتاب فقط یه داستان ساده نیست، بلکه کاری می کنه که خواننده به مسائل مهم اجتماعی و اخلاقی فکر کنه. از اون کتاب هاست که بعد از خوندنش، تا مدت ها ذهنت رو درگیر خودش نگه می داره.

Booklist هم نظرش مثبت بوده و این رمان رو «بسیار گیرا با موضوعی داغ» خطاب کرده. خب، قبول داریم که موضوع رشوه برای ورود به دانشگاه ها، همیشه یه بحث داغ بوده و هست. باکسبام تونسته این موضوع رو به شکلی جذاب و پرکشش بیان کنه که از همون اول خواننده رو جذب می کنه.

و در نهایت، The Horn Book که از مجلات معتبر در زمینه کتاب های کودکان و نوجوانانه، گفته: «خواه خواننده اصل داستان را بداند یا نه، احتمالاً جذب کتاب خواهد شد؛ این رمان تیتر روزنامه ها خواهد شد.» این حرف خیلی معنی داره، چون میگه حتی اگه ماجرای واقعی رو ندونی هم، داستان به قدری قویه که خودش به تنهایی می تونه تو رو میخکوب کنه. تازه، موضوعش به قدری ملموس و پر سروصداست که واقعاً می تونه به تیتر یک اخبار تبدیل بشه. این همه تعریف و تمجید، بی دلیل نیست!

این کتاب به درد کی می خوره؟ (خواندنی برای شماست اگر…)

کتاب «پذیرش» رو اگه بخوایم بگیم برای چه کسایی نوشته شده، باید بگیم که یه عالمه آدم میتونن ازش لذت ببرن و درس بگیرن. این کتاب فقط یه داستان ساده نیست، بلکه مثل یه آینه عمل می کنه و جنبه های مختلفی از زندگی رو نشون میده.

اگه نوجوون هستید یا توی آستانه جوونی قرار دارید، این کتاب حسابی به کارتون میاد. چون کلویی خودش یه نوجوونه و با همون دغدغه های شما دست و پنجه نرم می کنه: فشار تحصیلی، رقابت برای ورود به دانشگاه، پیدا کردن هویت خودش و البته، مواجهه با اشتباهات بزرگسالان. ممکنه خودتون هم همین الان با همین فشارها روبرو باشید، پس داستان کلویی براتون خیلی ملموس و قابل درکه.

برای والدین هم این کتاب مثل یه چراغ راهنما عمل می کنه. اگه نگران آینده تحصیلی فرزندانتون هستید یا گاهی اوقات از شدت دغدغه هاتون، فشار زیادی به بچه ها میارید، «پذیرش» بهتون نشون میده که جاه طلبی های بیش از حد می تونه چه پیامدهای ناخواسته ای داشته باشه. این کتاب یه جورایی تلنگر میزنه که حواسمون باشه به بچه هامون فرصت بدیم خودشون باشن و مسیر خودشون رو پیدا کنن، نه اینکه اونا رو به مسیرهایی هل بدیم که شاید ما دوست داریم.

اگه از اون دسته آدم هایی هستید که به رمان های اجتماعی و داستان های واقعی علاقه دارید، این کتاب رو از دست ندید. چون از یه اتفاق واقعی الهام گرفته شده و به مسائل مهم جامعه مثل اخلاق، دروغ، خیانت و فشارهای اجتماعی می پردازه. داستانش اونقدر جذاب و پرکششه که نمی تونید زمین بذاریدش.

و اگه به دنبال داستانی هستید که الهام بخش باشه، یعنی بهتون نشون بده چطور میشه از پس مشکلات بزرگ زندگی برومد و خودتون رو دوباره پیدا کنید، «پذیرش» گزینه خیلی خوبیه. سفر کلویی برای پیدا کردن خودش و ساختن یه هویت جدید، واقعاً می تونه به آدم امید و انگیزه بده.

یه تکه از خود کتاب پذیرش: غرق در قلم جولی باکسبام

گاهی اوقات، برای اینکه بفهمیم یه کتاب چقدر میتونه به دل آدم بشینه، هیچ چیز بهتر از خوندن یه تیکه از خود متن نیست. اینجوری میشه با لحن نویسنده آشنا شد و فهمید که قراره چه جور حال و هوایی رو تجربه کنیم. این بخش از کتاب پذیرش، لحظه ای پر از احساس و تردید رو نشون میده، جایی که کلویی با مادرش بعد از اتفاقات تلخ روبرو میشه و حسابی به هم می ریزه:

از جایم بلند می شوم و به مامان زل می زنم. هم برایم آشناست و هم غریبه. هرچند غیرممکن است که در عرض کمتر از بیست وچهار ساعت، وزن کم کرده باشد، اما نسبت به آخرین لحظه ای که دیدمش رنگ پریده تر و لاغرتر به نظر می آید. توی کیسه ی پلاستیکی آویزان از مچ دستش حوله اش تپانده شده و خودش پلیور پشمی و شلوار جینی که احتمالاً بابا برایش به دادگستری برده را به تن دارد. موهایش باز است و دور صورتش ریخته؛ از وقتی که یادم می آید این اولین بار است که موهایش را سشوارنکشیده می بینم.

گاهی مامان وقتی فکر می کند کسی حواسش نیست پوست روی استخوان فکش را به سمت بالا می کشد و بعد رهایش می کند. در این نور کینه جوی صبحگاهی، سرد و درخشان، می توانم ببینم نگران چی بوده: غبغب میانسالی. پوست صورتش کم کم دارد می افتد.

مامان!

نمی دانم می خواهم جیغ بکشم یا گریه کنم. نمی دانم من باید او را دلداری بدهم یا او من را. نمی فهمم چطور زندگی مان به این روز افتاد، چطور توانستیم همه چیز را این قدر خراب کنیم.

صدایم را بالا نمی برم. آیلا خوابیده. وقتی فهمید مامان به قید وثیقه آزاد شده، به شب زنده داری مشترکمان پایان داد و خوابید. گفته بود: «فرایند انجام کارها چند ساعتی طول می کشه، تا دیروقت باید اونجا بمونن.» و مثل همیشه دلم می خواست بپرسم: این چیزها را از کجا می دونی؟ برای چندمین بار به این فکر کردم که احتمالاً لحظه ی تولد، به آیلا یک کتابچه ی راهنما به اسم سازوکار دنیا دادند که فراموش کرده بودند یک نسخه اش را هم به من بدهند.

همین چند خط، به خوبی حس سردرگمی، درد و البته اون حس واقعیتی که جولی باکسبام در داستانش به تصویر می کشه رو منتقل می کنه. میبینیم که چطور حتی توی لحظات بحرانی، یه نوجوون به جزئیات ظاهری مادرش دقت می کنه و چطور با حس ناامیدی از خودش می پرسه که چرا اینجوری شد؟. این قلم، هم همدلی برانگیزه و هم به خوبی عواطف رو نشون میده.

چند سؤال برای اینکه بیشتر فکر کنیم و بحث کنیم:

بعد از خوندن کتاب «پذیرش»، ممکنه یه عالمه سؤال توی ذهن آدم شکل بگیره. این کتاب آدم رو وادار می کنه به خیلی چیزها فکر کنه و شاید حتی دیدگاهش رو نسبت به بعضی مسائل تغییر بده. این چند تا سؤال، فقط یه شروع کوچیک برای فکر کردن و بحث کردنه:

• اگه شما جای کلویی بودید و توی همچین موقعیتی گیر می کردید، چه تصمیمی می گرفتید؟ آیا سعی می کردید از خانواده تون حمایت کنید یا حقیقت رو فاش می کردید؟
• به نظرتون جاه طلبی های والدین تا چه حدی می تونه خوب و مفید باشه و از چه نقطه ای به بعد، تبدیل به فشار و آسیب میشه؟ مرز بین تشویق و اجبار کجاست؟
• آیا جامعه، به خصوص توی فضای مجازی امروز، به کسانی که اشتباه کردن و می خوان جبران کنن، فرصت دوباره ای میده؟ یا تا ابد اونها رو با گذشته شون قضاوت می کنه؟
• مرز بین وفاداری بی قید و شرط به خانواده و رعایت اصول اخلاقی کجاست؟ اگه خانواده تون کاری انجام بده که از نظر اخلاقی درست نیست، شما چطور عمل می کنید؟
• شخصیت کلویی توی داستان چقدر برای شما قابل درک بود؟ آیا تحولش رو واقعی و باورپذیر دیدید؟

این سؤالات فقط گوشه ای از حرف هایی هستن که این کتاب توی ذهن آدم می کاره. «پذیرش» دعوتیه برای اینکه عمیق تر به روابط، اخلاق و هویت خودمون فکر کنیم.

چطور کتاب پذیرش رو بخریم و بخونیم؟

اگه این همه حرف و حدیث در مورد کتاب «پذیرش» شما رو هم مثل من کنجکاو کرده که برید سراغش، خبر خوب اینه که پیدا کردنش خیلی آسونه. برای اینکه این کتاب رو بخرید و بخونید، چند تا راه پیش رو دارید:

اولین و راحت ترین راه برای خیلی ها، خرید نسخه الکترونیک کتابه. پلتفرم های قانونی زیادی مثل فیدیبو، کتابراه و طاقچه این کتاب رو با قیمت مناسب ارائه میدن. کافیه اپلیکیشن اینها رو روی موبایل یا تبلتتون نصب کنید و توی چند ثانیه کتاب رو بخرید و شروع به خوندن کنید. اینجوری هم به نسخه قانونی دسترسی دارید، هم از نویسنده و مترجم حمایت می کنید و هم اینکه هر جا باشید، کتابتون همراهتونه.

اگه هم از اون دسته آدم هایی هستید که بوی کاغذ و لمس صفحات کتاب رو دوست دارید و ترجیح میدید نسخه چاپی رو داشته باشید، جای نگرانی نیست. این کتاب توسط انتشارات «سبزان» منتشر شده و می تونید اون رو از کتابفروشی های آنلاین معتبر یا کتابفروشی های فیزیکی شهرتون تهیه کنید. یه سرچ ساده توی گوگل با عنوان «خرید کتاب پذیرش» بهتون کمک می کنه تا نزدیک ترین یا مناسب ترین گزینه رو پیدا کنید.

پس دیگه بهونه ای برای نخوندن این رمان جذاب و پرمفهوم ندارید!

شب ها وقتی به آینده فکر می کنم، وقتی به آینده ام فکر می کنم، وحشت وجودم را فرامی گیرد و مثل یک دست غول آسا روی دهانم، راه تنفسم را می بندد. برای اینکه آرام بشوم، به حرف های خانم اوه فکر می کنم، به تعریفش از درست شدن، به اینکه باید گذشته را کنار بگذارم و یاد بگیرم به خودم و دنیا خدمت کنم.

فکر می کنم دارم کم کم یاد می گیرم.

وقتی به کلویی قدیمی فکر می کنم، به کسی که قبل از این آبروریزی بودم، معذب می شوم. انگار یکی از آشناهای قدیمی من است که دیگر نمی خواهم ببینمش یا باهاش حرف بزنم. احتمالاً شولا هم همین حس را در مورد من دارد.

حس می کنم پوست انداختم و تبدیل به یک آدم جدید شدم.

من این کلویی جدید را ترجیح می دهم، کلوییِ تقریباً اما نه کاملاً خوب را. کلویی شجاع و صادقی که از لاشۀ یک هیولا دوباره متولد شد.

جمع بندی: پذیرش، درسی برای زندگی

«پذیرش: بر اساس داستانی واقعی» از جولی باکسبام، فقط یه رمان نوجوان نیست، بلکه یه درس واقعی از زندگیه. داستان کلویی وین برینگر، یه جورایی آینه خیلی از دغدغه های ما توی جامعه امروز شده. از فشار وحشتناک کنکور و دانشگاه و انتظارات بیجای خانواده بگیر تا چالش های اخلاقی که هر روز باهاشون روبرو میشیم. این کتاب بهمون نشون میده که چقدر تصمیمات کوچیک، میتونن پیامدهای بزرگی داشته باشن و چطور یک شبه، همه چیز میتونه زیر و رو بشه.

اما مهم تر از همه، «پذیرش» داستان امید و تحوله. داستان دختری که بعد از یه سقوط بزرگ، یاد میگیره چطور خودش رو پیدا کنه و از نو بسازه. یاد میگیره که همیشه میشه پوست انداخت و با مسئولیت پذیری و صداقت، یه کلویی جدید و بهتر از آب دراومد. این پیام، مخصوصاً برای نوجوون ها و جوونایی که توی مسیر پر پیچ و خم زندگی و هویت یابی هستن، خیلی ارزشمنده.

قلم جولی باکسبام توی این کتاب، هم سرگرم کننده است و هم عمیق. کاری می کنه که هم بخندی، هم گریه کنی و هم کلی فکر کنی. ترجمه خوب طراوت رومیانی هم باعث شده که این تجربه برای ما فارسی زبان ها کامل و لذت بخش باشه. پس اگه دنبال یه کتاب می گردید که هم جذاب باشه، هم فکرتون رو درگیر کنه و هم یه عالمه حرف برای گفتن داشته باشه، «پذیرش» رو حتماً توی لیست خوندنی هاتون قرار بدید. مطمئنم که از خوندنش پشیمون نمیشید و تا مدت ها توی ذهنتون می مونه.